مسیر تمدن

مسیر تمدن
5
7837

مسیر تمدن

تفاوت میان فرهنگ و تمدن

هیچ قوم یا ملت و یا گروه و دسته ای خواه پیشرفته و یا عقب مانده از داشتن یک فرهنگ که آنها را به هم مرتبط ساخته و به آنها شکل و ویژگی های خاص خود را می دهد خالی نیستند. فرهنگ عبارت است از: اسلوب رفتار و موضعگیری در زندگی و در برابر هستی، آن یک سیستم ارزشی اجتماعی است که بر پدیده های زندگی و به شکل جمعی و فردی سیطره دارد و در نمونه های فعالیت و رفتار پدیدار می شود و سبب یکپارچگی آنها می گردد. اما تمدن یک توصیف اضافی بر وجود فرهنگی یک جمع است که دربرگیرنده معنی پیشرفت و برتری کیفی و کمی بوده و دستاوردهایی در سطح واقعی و نشانه آشکاری از تاثیر در محیط تاریخی و فعالیت آن در ساختن رویدادهای بزرگ و مسیر دهی به آنان می باشد. فعالیتی که چه بسا نقطه عطفی روشن در تاریخ یک کشور و یا یک زمان خاص به شمار می رود. بدین ترتیب هر تمدن ساختار منحصر به فرد خود را در شکل، طبیعت، سیاست، دین، فرهنگ، دانش و اخلاق دارد. همه این عناصر در تمدن یک ملت سرشته و در هم آمیخته اند و آن همان فرهنگ ملت های مختلف با تمام ویژگی ها و نشانه های خاص می باشد.

بزرگداشت بشریت در تمدن اسلامی

هربرت جورج ولز

نویسنده و ادیب بریطانیایی
بهترین سیستم
"اسلام سیطره یافت، زیرا آن بهترین سیستمی بود که روزگار می توانست آن را ارایه و منتشر کند. زیرا در هر جای دنیا، ملت های تحت ظلم و ستم بودند که از جهل و بی سوادی و هرج و مرج در آنان سوء استفاده می شد و همچنین حکومت های مستبدی بودند که میان آنان و مردم هیچ گونه ارتباطی نبود، اسلام گسترده ترین و تازه ترین و پاک ترین اندیشه ی سیاسی بود که به یک فعالیت عملی در جهان آن روز بدل شد و به آدمی سیستمی بهتر از هر سیستم دیگر می داد و نظام سرمایه داری و بردگی در امپراطوری رم و ادبیات و فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی در اروپا همگی رو به انحلال رفته بود و پیش از آن که اسلام بیاید نابود شده بود".

اسلام موفق به تغییر روحیه و رویکرد آن دسته مومنین نخستین گشت . آنها را از زندگی بیابانگردی - که تعصب و عقب ماندگی بر آن چیره شده بود- به سوی آراستگی به اخلاق والا و اصول برتر برد. رویکردی که روح مدنیت و تمدن را رواج داد. ودر خلال چند دهه دنیا را گشوده و با این تمدن گروههای بسیاری از مردم آن زمان را با خود همراه کرد. زیرا دینی که محمد صلی الله علیه و سلم به آن مژده داده بود دین آسانی و عدالت و برادری و مساوات بود. تمدن اسلامی زمانی آمد که مردم از سیستم پیشین به تنگ آمده بودند. زیرا آن بر اساس بندگی و استبداد استوار بود. و انتظار سیستمی را می کشیدند که در آن عزت و کرامت و انسانیت خود را مشاهده کنند. بعد ازاین که ظلم و ستم را به دست شاهان دیکتاتور وکشیشان مستبد چشیده بودند، اسلام یک فرصت طلایی برای آنان بود. زیرا اوضاع آنان را اصلاح کرده و در شراط جدید آن زندگی با عزتی را دیدند، که انتظارش را می کشیدند و در عین حال ظلم و جهالت و عقب ماندگی را از آنان برداشت.

مونتگمری وات

شرق شناس بریطانیایی
از نشانه های غرور
"مناسب است که تحقیق پیرامون تاثیرات اسلامی بر اروپا صورت بگیرد، در این زمانی که ارتباط مسلمانان با مسیحیان عرب و اروپائیان در این جهان واحد بیشتر شده است. ملاحظه شده است که نویسندگان مسیحی در اروپا در خلال قرون وسطی از اسلام صورتی ناقص و بی ریخت ارایه می دادند، اما به فضل تحقیقات محقیقین در قرن گذشته صورتی دقیق تر از اسلام شروع به بوجود آمدن کرده است، برای ارتباطات خوب با عرب و مسلمانان باید ما کاملا به بزرگی و فضل مسلمانان بر خودمان اعتراف کنیم همانا سعی ما در انکار این، نشانه ای از نشانه های غرور کاذب است"

تمدن اسلامی نگاه به انسان را تغییر داده و آن را به نگاهی بزرگوارانه بدل ساخت و هرگز میان انسان با برادرش بر اساس نژاد، یا رنگ و یا زبان تفاوت قایل نشد. بلکه همگی در آن با یک رفتار و با یک حقوق مواجه بودند. و تمدن اسلامی به شکل فعال در پیشبرد جمع بشری به جلو، سهیم گشت. بعد از اینکه سیستم قبیله ای را که بر اساس خون و نسب استوار بود، به سیستم گروهی مشترک که بر عقیده و فکر بنا شده بود، بدل کرد. جامعه ای که ارتباط اجتماعی آن بر اساس برادری و مساوات بود.

مرمادک بکثول

ادیب و اندیشمند انگلیسی
خودکشی جهان
"غرب امروزه بیش از هر وقت دیگر به اسلام نیازمند است، تا زندگی در آن معنی پیدا کند و تاریخ دارای هدف شود تا روش غرب در جدایی دانش و ایمان تغیر کند. اسلام میان دانش و ایمان فاصله ای نمی گذارد و حتی برعکس آن در میان آنها ارتباط برقرار می کند و آنها را یک واحد متکامل و غیر قابل تجزیه می شمارد. همانگونه که اسلام می تواند امید را به جامعه غربی بیاورد، جامعه ای که شدیدا تحت تاثیر فرد گرایی قرار گرفته است و آن را به سمت خودکشی سوق می دهد ".

نخستین هدف در تمدن- به نظر اسلام- به وجود آوردن آرامش و آسایش و امنیت و برپاداشتن جامعه ای ممتاز و خوشبخت کردن بشریت و مبارزه با تمام عوامل شراست. زیرا پیشرفت تمدن با تمام وسایل مدنیت در ذات خودش مورد نظر نیست. زیرا هدف تمدن درست آن است که سعادت روانی و آرامش قلبی انسان را به شکل متوازن و به همراه محقق ساختن صلح و پیشرفت جامعه و وطن برآورده کند و این با رسیدن به هر خیر و امر سودمند و دور شدن از هر شر و امر زیان مند حاصل می شود.

امیر چارلز

ولی عهد بریتانیا
دست آوردهای علمی
"اسلام در طی هشت قرن گذشته دست آوردهای بزرگی داشته است و این اشتباه است که فکر کنیم اسلام فقط یک ناقل تمدن بوده است و یا فکر کنیم تمدن غربی کاملا ساخته و پرداخته غرب است اسلام فضل فراوانی در مدد و کمک غرب به قواعد نخستین دارد قواعدی که این دست آوردها از آن ها جوشیده است"

بر عکس تمدن امروزه که سبب افزایش پریشانی و دلواپسی شده و آدمی را در آسیاب مادیگرایی سرکش، خرد نموده است و از اخلاق، فضیلت، دین و ارزش های برتر انسانی به دور ساخته و آدمی را به ابزاری بی روح بدل کرده که قوی، ضعیف را زیر پای خود له می کند.




Tags: