تمدن اسلامی داری عناصر بارزی است که ویژگی های آن از سایر تمدن ها متمایز است و شخصیت هدف در آن متفاوت می باشد، اهداف و اصول آن مختلف است والبته وجوه مشترکی نیز با دیگر تمدن ها دارد.
اساس تمدن اسلامی به مانند تمدن یونان تعظیم عقل نیست وبه مانند تمدن روم، تعظیم قدرت و گسترش نفوذ هم نیست و به مانند فارسیان توجه و اهتمام به لذات جسمی و نیروی جنگی و تسلط سیاسی هم نیست وبه مانند هندیان و برخی از چینی ها فقط آمادگی و پرورش روحی هم نبود و آماده کردن سیطره مردان دین و روحانیت با استفاده از خرافات و افسانه ها نبود آن گونه که در تاریکخانه قرون میانه در اروپا روی داد و نه مفتون شدن به علوم مادی و استفاده از گنجینه های هستی و مادیگرایی سرکش، همان گونه که در تمدن امروزه تحت تاثیر تمدن یونان و روم مشاهده می شود. اساس تمدن اسلامی توحید، یکتاپرستی، تفکر، دانش، عمل، معنویت، ساختن و آباد کردن و احترام به عقل و تکریم انسان است. یعنی تمام آن چه که زندگی انسان در بر دارد. بدین ترتیب تمدن اسلامی تمدنی مستقل و دارای قانونی مشخص است که به شکل ریشه ای با اصول دیگر تمدن ها تفاوت دارد. تمدن اسلامی با داشتن روح جهاد، اجتهاد، انصاف، عدل، گذشت، تسامح با مخالف، دوستی خیر و خوبی و نشر علوم در تمام دنیا، از دیگر تمدن ها برتر بوده و به همین سبب نامزد رهبری دوباره بشریت می باشد. زیرا عناصر این تغیر به شکل کامل در آن موجوداند .
تمدن اسلامی دارای ویژگی ها و عناصر متفاوتی است ؛ از آن جمله:
جوهر راه سعادت و خوشبختی و بزرگترین دعوت کننده به فراگیری دانش و ساختن تمدن، ایمان است و هر تمدنی که بر اساس ایمان به خداوند و توحید بر پا نشده باشد، تمدنی مضمحل است که اسباب انفکاک و از هم گسیختگی و درگیری و نزاع درونی را در ذات خود دارد که سبب نابودی یکدیگر می شوند. در آن تمدن جز خداوند یکتا معبودان دیگری پرستیده می شوند و آن ها را با نام های مختلف نام گذاری می کنند و این سبب فساد زندگی بشری و بدبختی او می گردد. خداوند متعال می فرماید {اگر در آن دو معبوداني جز خداوند بودند تباه ميشدند. پس خداوند، پروردگار عرش، پاك و فراتر است از آنچه بيان ميكنند } [ سوره انبیاء آیه 22]
و خداوند می فرماید {خداوند هيچ فرزندي بر نگرفته است و هيچ معبود [ديگري] با او نيست. [اگر باشد] آن گاه هر معبودي آنچه را که آفريده بود، ميبرد و قطعا برخي بر برخي [ديگر] چيره ميشدند. خداوند از آنچه وصف ميكنند پاك [و منزه] است } [ سوره مومنون آیه 91]
و خداوند می فرماید {بگو: اگر با او معبوداني [ديگر] بودند، چنان که [خود] ميگويند، آن گاه [هر يك] سوي صاحب عرش راهي [براي مقابله و مبارزه] ميجستند } [ سوره اسراء آیه 42]
بازخورد این افکار آن چیزی است که رخ داده و برای بسیاری از تمدن ها روی می دهد وآنان از هدف به راهی دیگر می گرایند و منحرف می شوند و سبب بدبختی و سیه روزی انسان می گردند. اگر چه برای او قصد خیر و خوبی داشته باشند. خداوند می فرماید {احبار و راهبانشان را به جاي خداوند، به خدايي گرفتهاند. و [نيز] مسيح بن مريم [را به خدايي گرفتهاند] حال آنكه فرمان نيافتهاند مگر آنكه معبود يگانه را بندگي كنند. معبود [راستيني] جز او نيست. او از آنچه شرك ميآورند، [بس] پاك [و منزّه] است } [ سوره توبه آیه 31]
اسلام دینی جهانی است. برای اصلاح در هر زمان و مکان و برای هر نژاد و زبان و هر رنگ و ملت آمده است. خداوند می فرماید {و تو را براي همه مردمان جز مژده آور و هشدار دهنده نفرستادهايم. ولي بيشتر مردم نميدانند } [ سوره سباء آیه 28]
و خداوند می فرماید {خجسته است كسي که «فرقان» را بر بندهاش نازل كرد تا براي جهانيان هشدار دهنده باشد } [ سوره فرقان آیه 1]
و خداوند می فرماید {بگو: اي مردم، من فرستاده خداوند به سوي همه شما هستم، كسي که فرمانروايي آسمانها و زمين از آن اوست،}[ سوره اعراف آیه 158]
و خداوند می فرماید {و تو را جز مايه رحمت براي جهانيان نفرستادهايم } [ سوره انبیاء آیه 107]
اسلام عقیده ی ثابتی آورده که با تغییر احوال تغییر نمی کند و قانون و شریعتی عرضه داشته که بر اساس عدل و حق استوار است و با طبیعت بشر در هر زمان و مکان هماهنگ می باشد و این فقط به این دلیل است که آن از طرف خدایی است که آنچه را برای بندگانش شایسته بوده و برای آنان سودمند است، می داند. خدای بلند مرتبه می فرماید {آيا كسي که [همه چيز را] آفريده است، نميداند! و اوست باريك بين آگاه } [ سوره ملک آیه 14].
همان گونه که اسلام دین یک گروه خاص یا رنگ یا نژاد معین از انسان ها نیست، اسلام برای سفید پوستان، سیاه پوستان، زردپوستان، سرخ پوستان و برای همه آدمیان در روزگار پیشین و هم اکنون و در آینده صلاحیت دارد. وهیچ محققی هر چند که توانمند باشد نمی تواند در آن چه که رسول خدا صلی الله علیه و سلم آورده است رنگ و بوی منطقه ای یا قومی و نژادی بیابد و این دلیلی واضح بر این است که دعوت او دعوتی جهانگیربوده و به یک دسته معین و یا یک قوم مشخص محدود نمی شود. چرا که تمام عبادات، احکام و اخلاق اسلامی برای همه بشر در هر زمان صلاحیت دارند.
نمی توانیم بگوییم که عدل یا خوش رفتاری برای یک قوم یا در یک زمان شایستگی ندارد و این خاص اسلام است. اما در برخی از ادیان و آئین ها گرایش منطقه ای یا قومی یا نژادی بسیار واضح و آشکار است. برای نمونه یهود وقتی با غیر دین خود چنان رفتار می کنند که خداوند در باره آنان می فرماید {و كسي از اهل كتاب هست، که اگر او را به مالي هنگفت امين داري، آن را به تو باز پس دهد. و از آنان كسي هست که اگر او را به يك دينار امين داري آن را به تو باز نگرداند مگر تا وقتي که بر سر او ايستاده باشي. اين از آن است که آنان گفتند: در [باره] كتاب ناخواندگان [قوم عرب] گناهي بر ما نيست و [ديده و] دانسته بر خداوند دروغ ميبندند } [ سوره آل عمران آیه 75]
نگاه اسلام به انسان چنان است که خداوند او را برای خلافت و آبادانی زمین آفریده است. خداوند بلند مرتبه می فرماید {او شما را از زمين پديد آورد و شما را در آن به آباد كردن گمارد،}[ سوره هود آیه 61]
و خداوند می فرماید {او كسي است که شما را در زمين جانشينان [خود] گرداند. پس هر كس که كفر ورزد [پي آمد] كفرش به زيان اوست. و در حقّ كافران، كفرشان در نزد خدا جز خشم نميافزايد. و در حقّ كافران كفرشان جز زيان افزون نميسازد } [ سوره فاطر آیه 39]
برابر با باور اسلامی همه انسان ها با واگذاشتن دانشی که برای بشریت سودمند است و سبب آبادانی زمین می شود، گناهکار می شوند. محمد صلی الله علیه و سلم زمانی مبعوث شد که بشریت در حضیض عقب ماندگی تمدنی و علمی بوده و مردم مشغول فلسفه بافی و مناظره و از آبادانی و کار سازنده غافل بودند. رسول خدا صلی الله علیه و سلم بشریت را از این وضع بیرون کشیده و او را با دین اسلام بالا برد. دین تمدن و سازندگی و آبادانی، بدون اینکه میان سازندگی و تابش و درخشش روحی تناقضی باشد. در روان فرد مسلمان هیچ تناقضی میان عبادت، کار، سازندگی، معنویت و کار برای رضای خدایش وجود ندارد و تمام این ها برای خداوند و در راه اوست. خداوند متعال می فرماید {بگو: بي گمان نمازم و عبادتم و زندگانيام و مرگم [همه] در راه خداوند، پروردگار جهانيان است } [ سوره انعام آیه 162]
اخلاق در اسلام یک عبادت است و رسول خدا صلی الله علیه و سلم به ما خبر می دهد که برای تکمیل اخلاق پسندیده برانگیخته شده و می فرماید" من برای تکمیل کردن اخلاق نیکو برانگیخته شده ام"( روایت از مالک است) راه تمدن و خوشبختی راهی اخلاقی است که بر اخلاق پسندیده و کارهای شایسته تشویق می کند. اخلاق در اسلام تمام قسمت های زندگی را فرا می گیرد، قسمت هایی مثل رفتار انسان با خودش، با خداوند و با دیگران را شامل می شود. همانگونه که شامل چگونگی رفتار با مسلمان، کافر، کوچک، بزرگ، مرد، زن، موافق و مخالف می شود. اسلام به کرم، شجاعت، عدل، رحمت، تواضع و فروتنی، ادب نیکو در رفتار، راستی، شرم و آزرم، بردباری، سلامتی قلب، محبت خیر و دیگرصفات اخلاقی امر می کند. خداوند بلند مرتبه در اثبات اهمیت و وجوب عدل حتی با فرد مخالف می فرماید {اي مؤمنان، براي [گزاردن حقّ] خدا [که مفاد عهد پيش گفته است] برخيزيد [و] گواهان به عدل باشيد. و دشمني قومي شما را بر آن ندارد که به عدالت رفتار نكنيد، به عدالت رفتار كنيد که آن به تقوي نزديكتر است و از خداوند پروا بداريد، که خداوند به آنچه ميكنيد آگاه است } [ سوره مائده آیه 8]
و در باره رسالت محمد صلی الله علیه و سلم و توضیح این مطلب که او رحمتی برای تمام مردم جهان بوده و فقط برای کسانی نیست که به او ایمان آورده اند، می فرماید {و تو را جز مايه رحمت براي جهانيان نفرستادهايم }[ سوره انبیاء آیه 107].
این اخلاق قسمتی جدا ناشدنی از تمدن اسلامی و رکنی اصیل در آن به شمار می رود و امکان ندارد اخلاق پسندیده به هر دلیلی از رفتار مسلمان رخت بربندد. هیچ مصلحت و یا دلیلی چون آبادانی زمین و غیره نمی تواند مانع اخلاق پسندیده مسلمان شود. خداوند متعال پیغمبرش محمد صلی الله علیه و سلم را چنان ادب آموخته بود که در ادب و اخلاق و سرمشق نیکو و در هر چیز نمونه بود. خداوند بلند مرتبه می فرماید {به راستي براي شما، براي كسي که [پاداش] خداوند و روز قيامت را اميد ميدارد و خداوند را بسيار ياد ميكند، در رسول خدا سرمشقي نيكوست } [ سوره احزاب آیه 21]
و خداوند قسمتی از رحمت و حرص و علاقه او را برای هدایت مردم به سوی راه سعادت و خوشبختی توصیف می کند و می فرماید {بيگمان رسولي از خودتان به سوي شما آمد، رنجتان بر او دشوار، بر شما حريص [و] به مؤمنان رئوف مهربان است } [ سوره توبه آیه 128].
در اسلام چنان روحانیتی وجود ندارد که نتوان او را مورد سؤال قرار داد و در اسلام رازی وجود ندارد که بیرون از تفکر آدمی باشد. خداوند متعال آدمی را به تفکر و تدبر در آیات آفرینش و در امت ها امر نموده است. خداوند متعال می فرماید {آنان که خدا را ايستاده و نشسته و بر پهلوي خويش [آرميده] ياد ميكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه ميكنند. [و ميگويند:] پروردگارا، اين را باطل نيافريدهاي، پاكي براي توست، پس ما را از عذاب آتش [جهنم] حفظ كن } [ سوره آل عمران آیه 191]
و خداوند می فرماید {آيات [خود] را بدينسان براي گروهي که انديشه ميكنند به روشني بيان ميكنيم } [ سوره یونس آیه 24]
و خداوند می فرماید {[آنان را] با دلايل و كتابها [فرستاديم] و به تو قرآن نازل كرديم تا براي مردم روشن سازي آنچه را که بر آنان فرو فرستاده شده است و باشد که انديشه كنند } [ سوره نحل آیه 44]
و خداوند می فرماید {آيا در ضمير خود انديشه نكردهاند [که در يابند] خداوند آسمانها و زمين و آنچه را بين آنهاست مگر به حقّ و [تعيين] سر آمد مقرر نيافريده است! و به راستي بسياري از مردم به لقاي پروردگارشان ناباورند } [ سوره روم آیه 8]
و خداوند می فرماید {و اين مثلها را براي مردم ميزنيم که آنان انديشه كنند } [ سوره حشر آیه 21]
و خداوند پاک به ما می آموزد که دانش فقط ظن و گمان نیست بلکه باید بر دلیل و برهان استوار باشد. خداوند متعال می فرماید {بگو: اگر راستگوييد برهانتان را [در ميان] آوريد } [ سوره بقره آیه 11]
در این میان اسراری وجود ندارد که کسی از آنها سر در نیاورد و روحانیتی وجود ندارد که کسی نتواند راز آن را بگشاید.
صلح درونی یعنی خوشبختی داخلی انسان و رهایی او از درگیرهای درونی که در تمدن امروزی بسیاری از مردم را در هم می نوردد، به طوری که اندیشه دنیا و آخرت در نزد او با همزیستی بسر می کنند و عبادت، کار، آبادانی و سازندگی، روح و ماده، دین و دانش با هم و کنار هم بسر می برند. صلح و آرامش درونی نشانه ی تمدن اسلامی و نکته ای واضح است که از توحید برمی خیزد و تمام موارد فوق را در نفس مومن به سادگی و آسانی گرد می آورد. در اسلام دنیا هدف و یا به ذات خودش مقصد نبوده بلکه آن کشتکار آخرت و محل عبور و گذرگاهی به سوی آن است و این در کلام باری تعالی واضح است، آنجا که می فرماید{و در آنچه خداوند به تو داده است [اصلاح] سراي آخرت را بجوي و بهرهات از دنيا را [نيز] فراموش مكن و چنان که خداوند به تو نيكي كرده است نيكي كن و در زمين در پي فساد مباش. که خداوند فساد پيشگان را دوست نميدارد } [ سوره قصص آیه 77]
و خداوند می فرماید {آن گاه چون نماز گزارده شود، در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا بجوييد و خداوند را بسيار ياد كنيد تا شما رستگار شويد } [ سوره جمعه آیه 10].
یعنی: آن گاه که از نماز فارغ شدی به سوی کار دنیوی خودت برو تا زمانی که آن حلال و درست باشد و در آن در پی اخلاص باش و رضایت باری تعالی را مد نظر قرار بده. همانگونه که رسول خدا به یکی از یارانش فرمود:" تو هیچ چیزی هزینه نمی کنی وقتی هدفت رضایت باری تعالی باشد، مگر اینکه از آن پاداش می بری، حتی آن چه را که در دهان زنت می گذاری"( روایت از مالک است)، یعنی هرآن چه را که برای همسرت از غذا و غیره تهیه می کنی در برابر آن پاداش می بری. در دین ما جدایی میان دین و دنیا وجود ندارد، به شرطی که دنیا ما را از آخرت غافل نسازد. همانگونه که خداوند متعال می فرماید {اي مؤمنان، اموالتان و اولادتان شما را از ياد خدا غافل نكند. و هر كس که چنين [كاري] كند آنانند که زيانكارند } [ سوره منافقون آیه 9]
و همچنین می فرماید {و در آنچه خداوند به تو داده است [اصلاح] سراي آخرت را بجوي و بهرهات از دنيا را [نيز] فراموش مكن و چنان که خداوند به تو نيكي كرده است نيكي كن} [ سوره قصص آیه 77]
دوستی کار، همسر و بازی با فرزندان و توجه به آنان و دیگر کارهای این چنینی که در حدود ضوابط شرع باشند و برابر با هدایت و راهنمائی های رسول خدا صلی الله علیه و سلم و هدف از آنها به دست آوردن رضایت باری تعالی باشد مورد تشویق و امر شرع هستند. خداوند بلند مرتبه می فرماید {بگو: بي گمان نمازم و عبادتم و زندگانيام و مرگم [همه] در راه خداوند، پروردگار جهانيان است } [ سوره انعام آیه 162]
تمام زندگی برای خداوند است، حتی مواردی که نفس بشری نیز از آن لذت می برد. آن نیز اطاعت و پیروی از خداوند به شمار می رود، زمانی که نیت درست باشد.
و صلح و سازش بیرونی با مردم و افراد دور و نزدیک و موافق و مخالف. نخستین کلامی که مسلمان به برادرش می گوید: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است. هرگز بشریت به آن سعادتی که در ایام فرمانروایی اسلامی به آن رسیده است، نائل نشده و این سعادت و راحتی به سایر ادیان نیز رسیده بود و دنیا با انحطاط مسلمانان فراوان زیان دیده است. خداوند متعال می فرماید {و دشمني گروهي [از آن روي] که شما را از مسجد الحرام باز داشتند، بر آنتان ندارد که از حدّ بگذريد. و بر نيكوكاري و پرهيزگاري با همديگر همكاري كنيد و بر گناه و ستم همكاري مكنيد و از خدا پروا بداريد، بي گمان خداوند سخت كيفر است } [ سوره مائده آیه 2]
تمدن اسلامی بر افراد خود لازم می گرداند تا دارای قلب هایی سالم و نفوسی صاف و خالص باشند. خداوند متعال دعای مومنان را چنین بازگو می کند {و [نيز] آنان راست که پس از اينان آمدند. [انصار] ميگويند: پروردگارا، ما را و آن برادرانمان را که در ايمان آوردن از ما پيشي گرفتند، بيامرز. و در دلهاي ما هيچ كينهاي در حق كساني که ايمان آوردهاند، قرار مده. پروردگارا تويي که بخشنده مهرباني } [ سوره حشر آیه 10]
و خداوند می فرماید {روزي که مال و فرزندان سود نبخشد (88)بلكه كسي [فائده ميبيند که] دلي پاك نزد خداوند آورد (89)} [ سوره شعراء آیه 89-88]
و رسول خدا صلی الله علیه و سلم می فرماید: "با هم کینه ورزی نکنید و برادر و بندگان خداوند باشید. مسلمان را نشاید که برادرش را بیش از سه روز ترک کند به طوری که در دیدار با هم روی برگردانند و بهترین آنها کسی است که به سلام دادن آغاز کند"( روایت در صحیح مسلم است). وبرای تشویق دوستی و محبت و الفت می فرماید:" سوگند به آن که روانم به دست اوست به بهشت وارد نمی شوید تا زمانی که ایمان بیاورید و مومن نمی شوید تا یکدیگر را دوست بگیرید، آیا شما را خبر ندهم چه چیزی این را برای شما ثابت می کند؟ سلام دادن را در میان خودتان رواج دهید"( روایت از ترمذی است) و به رسول خدا صلی الله علیه و سلم گفته شد، کدامین مردم برتر است؟ فرمود:" هرفردی که دارای قلبی مخموم و زبانی راستگو باشد، گفتند راستگویی زبان را می دانیم اما قلب مخموم چیست؟ فرمودند: هر فرد پرهیزکار و پاک سیرت که در او گناه و سرکشی و فریب و حسدی نباشد"( روایت از ابن ماجه است)
تمدن اسلام سبب درخشندگی روح گشت و در عین حال ماده را از یاد نبرده و به آن بی اعتناء نشده است. خداوند پاک آدمی را از ماده و روح آفریده و او را با تمام اسباب مادی و روحی یاری داده است. برای جسم محیط نیکو را فراهم کرده است تا در آن در روی زمین زندگی کند و برای قسمت روحی غذایی از وحی آسمان برایش مهیا ساخته که به وسیله فرستادگانی از جنس فرشته برای انسان فرو فرستاده شد. خداوند متعال پیرامون آفرینش انسان از ماده و روح می فرماید {و آن گاه که پروردگارت به فرشتگان فرمود: بي گمان من آفريننده بشري از گل خشك از [جنس] سياه گل بويناك هستم (28)پس چون به او سامان دادم و از روح خود در آن دميدم، برايش به سجده درافتيد (29)} [ سوره حجر آیه 29-28]
روح و جسم دو چیز به هم پیوسته هستند که جز با مرگ از یکدیگر جدا نمی شوند و هر یک از روح و جسم نیازهای خاص خود را دارند. جسم با خورد و نوش و لباس زندگی می کند و پابرجا می ایستد. و اگر فقط به یک طرف اکتفا شود تمام وجود تحت تاثیر آن قرار می گیرد. اگر آدمی از خورد و نوش غفلت کند ضعیف و لاغر می شود و نمی تواند زندگی را با آرامش و با ثبات ادامه بدهد و همچنین است در دیگر نیازهایش.
کوتاهی در هر یک از نیازهای این جسم بر تمام وجود آن تاثیرداشته و او قادر نخواهد بود تا زندگی را به شکل درست و با آرامش و آسایش ادامه دهد. روح نیز نیازهای خود را دارد. روح بدون دوستی و علاقه و دهش و فداکاری نمی تواند آرام و قرار داشته باشد. چگونه روح استقرار می یابد در حالی که معبودی را نمی یابد تا او را بپرستد و به او عشق ورزد و دل او از دوستی و محبت خالی بوده و کسی را نمی یابد تا با او آرامش یافته و در نزد او آرام گیرد و یا این که او دهش و سلامتی قلب و محبت در میان مردم را مشاهده نمی کند؟ کوتاهی در تهیه نیازهای روح بشر به مانند کوتاهی در نیازهای جسم است. چگونه آدمی آرام می گیرد وقتی غذا و آب او فراهم نیست؟ چگونه آدمی آرام می گیرد در حالی که نصف دیگر او از درد می نالد؟ متاسفانه تمدن غرب درخشندگی و اشواق روح را از یاد برده و این امر سبب بدبختی آن در دنیا گشته است، در حالی که در دنیا در اوج رفاه است. تمدن امروزه تمدنی متمایز در خدمت جسم و ماده می باشد اما از یاد برده و یا از یاد او برده اند که جسم بدون روح صاحب هیچ گونه آرامش و خوشبختی نخواهد شد، حتی تمدن واقعی هم بدون آن شکل نمی گیرد.
معروف است که تطبیق حقوق انسان معیار التزام هر دولت به اصول عدل و انصاف و حمایت حقوق شهروندان و آزادی ها است. همان گونه که آن معیاری برای اندازه درک و آگاهی آن ملت به شمار می رود. حتی می توان گفت که مهمترین عنصر دمکراتیک در سیستم ها رعایت حقوق بشر است.
تمدن اسلامی نمونه ای فرید از رعایت حقوق بشر در میدان واقع ارایه داده است و این از آثار عظمت تمدن اسلامی بوده نه فقط یک مشت شعار. بارزترین نشانه های رعایت حقوق بشر در اسلام عبارتند از:
1- مصدر این حقوق بر اساس سیادت وحاکمیت ذات باری تعالی استوار است. خداوند بلند مرتبه می فرماید {حكم جز به دست خداوند نيست، حقّ را بيان ميكند و او بهترين داوران است. } [ سوره انعام آیه57 ]
فرآیند قانون گذاری اسلامی به این حقوق به نگاه خدایی و مقدار مصلحت آن برای این مخلوق می نگرد.
2- ثبات و پابرجایی: با تغییر زمان و حالات و اوضاع ، تغییر نمی کند.
3- رعایت نمودن این اصل که این حقوق باید به احسان و نیکی همراه باشند: حقوق در اسلام ازاین اندیشه سرچشمه می گیرند که بنده زیر نگاه خداوند بوده و باید از او خوف داشته باشد و این مقام و جایگاه احسان است. چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و سلم در باره آن فرموده اند :"خداوند را چنان عبادت کن که گویی او را می بینی اگر تو او را نمی بینی، بدان که او حتما تو را می بیند"( روایت در صحیح مسلم است).
4- انسجام و هماهنگی و تکامل میان حقوق بشر و طبیعت این دین: اسلام حقوق را به شکل مجرد و خالی رها نساخته بلکه آن ها را در چهارچوب و جو اسلام و برابر با مقاصد شرعی قرار داده و آنها را در کنار آداب و اخلاق نهاده است و اخلال در این آداب را اخلال به این حقوق برشمرده است و در انتها آن ها را با دین مرتبط ساخته و مصدر و سرچشمه آنها را خدایی دانسته است. به همین سبب آنها واجباتی بر فرد مسلمان هستند و نه فقط حقوق خالی. ساختمان و بنای حقوق در اسلام بنایی متکامل است که با طبیعت خدایی این دین هماهنگ است.
5- حقوق بشر در اسلام از آن جا سرچشمه می گیرند که سیادت و حکمرانی در جامعه بشری فرعی از سیادت و سروری افراد آن بوده و به مانند سیستم های قراردادی بر عکس آن نیست. خداوند بلند مرتبه می فرماید {به همين سبب بر بني اسرائيل مقرّر داشتيم که هر كس كسي را جز [در مقام قصاص] كسي يا [جز به سبب] فسادي [که] در زمين [مرتكب شده باشد] بكشد، چنان است که گويي همه مردم را كشته است و هر آن كس که [سبب] زنده ماندن كسي شود، چنان است که گويي همه مردم را زنده داشته است و بي گمان فرستادگان ما نشانههاي روشن براي آنها آوردند. آن گاه، پس از آن بسياري از آنها در زمين زياده روي ميكنند} [ سوره مائده آیه 32]
6- موضوع حقوق بشر در اسلام پیش از همه مطرح شده است. این حقوق بعد از درگیری های فکری یا شورش ها و انقلابات در تاریخ بشر در باره حقوق بشر در سیستم های دمکراتیک روی نداده و علل خاستگاه آنها این موارد نیستند. مانند آن چه در فرانسه و امریکا ودیگر کشورها روی داده است. بلکه استقرار اصول و احکام آن وحی خداوندی است که از طرف او نازل شده است. بدون اینکه پیش از این کسی در باره آن، سخن بگوید یا انتظار آن را داشته باشد یا برای بدست آوردن آن مبارزه کند.
7-این حقوق واقعی هستند و به زندگی واقعی انسان مرتبط اند و نیازهای آدمی را بر آورده می سازند. بر خلاف حقوق در قوانین بیگانه که بر اساس رنگ فلسفی پی ریزی شده اند.
8- عناوینی از حقوق وجود دارند که فقط اسلام در آن ها وارد شده است و از جمله مهمترین این موارد عبارتند از: حقوق پدر و مادر، خویشان، حق جنین، حق فرد در تربیت دینی و دنیوی, حق کسب مشروع و ممنوعیت ربا و حق دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر.
9- به طور اساسی طرح و پروژه اسلامی در قضیه حقوق بر کرامت انسان و بر اساس برانگیختن احساس عاطفه نسبت به ایمان به خداوند عزوجل پی ریزی شده است. بر خلاف دیگر اندیشه ها و بر مفهوم تسخیری استوار است که خداوند برای بشر مهیا ساخته است. و تمام این هستی را به تسخیر او در آورده است و همچنین بر اساس مصلحت بشربرابر با انسجام متکامل در منظومه زندگی شکل یافته است و از این نمی ترسد که تاریخ گواهی بدهد که بشر هرگز شاهد این نبوده که روزی تمدنی این حقوق را بدون رعایت مصالح بشری اجرا کرده باشد. و گرنه شعار دادن بسیار آسان است به ویژه آن گاه که آن را بیارایند و برای آن تبلیغات گسترده به راه انداخته و در هر جا پلاکارد و تابلوها با این شعارها برافرازند . اما پیدا کردن اهداف پنهان پشت سر این شعارها مشکل نیست، آن گاه که صاحبان آن پایین تر از سطح شبهه و ایراد باشند.
با وجود تمدنی که با بعثت رسول خدا صلی الله علیه و سلم بر تمام بشریت فراگیر شد، اما برخی از علت عقب ماندگی مسلمانان و سبب وضعی که باعث باقی ماندن مسلمانان در وضع و حال فعلی شده است؟ می پرسند. با وجود این که تمدن اسلامی بسیار به پیش رفت؟ اما این شگفتی و سؤال با این واقعیت از بین می رود که واقعیت مسلمانان گویای حقیقت دین آنها نیست. بلکه بسیاری از آنان زمانی عقب ماندند که از اصول دین خود و آن چه در کتاب و سنت پیغمبرشان صلی الله علیه و سلم آمده بود، کوتاهی ورزیدند و گرنه تمام دنیا تمدنی را که بهتر از اسلام آدمی را خوشبخت سازد، نمی شناسد. در این زمینه کافی است تا سخنان و نظرات افراد منصف غیر مسلمان را مطالعه کنید تا پی ببرید که بشریت با انحطاط مسلمانان چقدر زیان برده است؟