- اخلاق نبوت
"من محمد را دوست دارم زیرا طبیعت او پاک از خودبزرگ بینی و ظاهر سازی بود او فرزند صحراء بود و مردی مستقل. جز برخود تکیه ننمود. و آن چه را در او نبود ادعا نمی کرد. متکبر نبود اما خوار و ذلیل هم نبود او در لباس پینه شده خودش برمی خواست همانگونه که خداوند او را بوجود آورده بود و با سخن آزاد و روشن خود قیصر و کسری را مورد خطاب قرار می داد. و آنان را به آنچه بر آنان لازم بود راهنمایی می کرد او ارزش نفس خود را می دانست. او مردی با اراده و قوی بود. و کار امروز را به فردا موکول نمی کرد"
- خداوند را هیچ شریک وهماوردی نیست
"نیست معبود راستینی جز خدای یکتا او را هیچ شریکی نیست او حق است. و هر چیز غیر از او باطل. او مارا آفریده و او ما را روزی می دهد. و اسلام عبارت است از اینکه, در برابر دستور خداوند تسلیم شویم. و به او گردن نهیم و با او آرام گیریم. و بر او توکل کنیم. و تمامی نیروها و قدرت ها برابر با حکمت اومی باشند. و به تقسیم بندی او خشنود باشیم هر چه در دنیا و در آخرت روی دهد و هر چه که به ما می رسد از طرف خداوند است, حتی اگر مرگ باشد. آن را با روی گشاده و روانی خشنود و راضی دریافت می کنیم. و می دانیم که او خیر و خوبی است. و هیچ خیری جز او نیست. اندیشه بسیار سخیفی است که انسان مغز و فکر خود را میزان و ترازوی تمام هستی و اطراف خود بکند بلکه او باید بر این باور باشد که هستی قانون عادلانه ای دارد اگر چه از درک و فهم او بیرون باشد و خیر اساس هستی است. و صلاح و شایستگی روح وجود است. او باید این موضوع را بداند و بر این باور باشد و در آرامش و تقوی آن را در پی بگیرد"
- افتراء و بهتان
"افراد متعصب ادعا می کنند که محمد جز شهرت و افتخار و پست و قدرت چیز دیگری نمی خواسته است. هرگز, سوگند به خداوند در دل آن مرد بزرگ, فرزند صحرا و فلات, قلبی بزرگ بوده و از نفسی بزرگ برخوردار بود که انباشته از رحمت و خیر و دلسوزی و نیکی و حکمت بود. در او چیزی از طمع و حرص دنیوی وجود نداشت. و نیت او در راستای طلب سلطه و جاه نبود. و چطور این چنین نباشد, در حالی که دارای آن نفس صاف و خالص بود. او فردی بود که جز صفت خلوص و جدیت شایسته او نیست"